حق
یاحسین (ع)
علم بهتراست یاثروت
آری! ثروت بهتر است
معلم، شاگرد را صدا زد تا انشاءاش را درباره علم بهتر است یا ثروت بخواند.
پسر با صدایی لرزان گفت: ننوشتیم آقا..!
پس از تنبیه شدن با خط کش چوبی، او در گوشه کلاس ایستاده بود و در حالی که دستهای قرمز و باد کردهاش را به هم میمالید،
زیر لب میگفت: آری! ثروت بهتر است چون میتوانستم دفتری بخرم و بنویسم
پروردگارا...
پروردگارا
داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم
چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.
یادم باشد حرفی نزنم به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم دل کسی بلرزد
خطی ننویسم آزار دهد کسی را
که تنها دل من ؛ دل نیست
م?خــــــــــوام دعــــــــــــا کنــــــــــــم ...
نه برا? خـــــــودم
برا? دوستـــــــــا? مجاز?م که
بعض?اشون خ?ل? گرفتــــــــــــارن ...
بعض?اشون خ?ل? دلشکستــــــــــــن ...
بعض?اشون خ?ل? تنهــــــــــــان ...
بعض?اشون خ?ل? نا ام?ـــــــــــدن ...
بعض?اشون عاشقــــــــــــن ...
بعضیاشونو میشناسم ...
بعضیاشونو نمیشناسم ...
خـــــــــداجــــون هـــــوا? د?شــــونوداشتــــــه باش
?ه دستـــــــى به ســـــروگـــــوش زندگ?شون بکش
نذار حســــــــــــرت به دل بمونن
نذار ا?مانشــــــــون ضعیــــــف بشه
دستشــــــــــونو بگیــــــــــــــــــــــر
خــــــــــــــــــــــدا منو ب?خ?ــــــــــــال ول? دل ا?ن
دوستــــــــــــا? مهربــــــــــونمو شـــــــــــاد کن
خدایــــــــــــا به یگانگیـــــــت قسمت میــــــــــــدم نذار آرزوهـــــــــــاشون آرزو بمونــــــــــــه
""آمین
فقط خدا
برادران یوسف وقتی میخواستند یوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد
یهودا پرسید: چرا خندیدی ؟ این جا که جای خنده نیست
یوسف گفت : روزی در فکر بودم چگونه کسی میتواند به من اظهار دشمنی کند با این که برادران نیرومندی دارم ؟
اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که غیر از خدا تکیه گاهی نیست …
" ای دل پاره پاره ام , دیدن اوست چاره ام "
" اوست پناه و پشت من , تکیه بر این جهان مکن "
خوشبختی
یادخدا
خدا را در دلت احساس کن !
به او توکل کن ...
و قدمهایت را محکم بردار ...
چرا که وقتی ایمان شکست می خورد ،
ترس ، پیروزیش را جشن می گیرد ... !
دقت کردیید
دقت کردین ما ایرانیها
وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه
وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه
وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه
وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه
وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه
فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن
عجب انسان فهمیده ای بود