سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرگرمی اطلاع رسانی شمیم یاس

این وبلاک فقط به عشق صاحب الزمان عج ا...ایجادشده وسلام ...
صفحه خانگی پارسی یار درباره

درمان خانگی تهوع

درمان خانگی تهوع
تهوع اغلب با ترشح بیش از حد بزاق دهان و برخی اوقات گرفتگی عضلات معده همراه است...

 

در این مطلب به نقل از «Prevention» به چند درمان خانگی برای پیش گیری از تهوع و استفراغ اشاره شده است.

 * کمی نمک و فلفل روی تکه ای لیمو بپاشید و بمکید.

*مصرف چای نعناع اول صبح در رفع این حالت موثر است.

* هر بار که حالت تهوع به شما دست داد، برگ نعناع بجوید.

 * مخلوطی از پودر گشنیز، پودر زنجبیل خشک و عسل در پیش گیری از استفراغ موثر است.

 * کمی پودر فلفل را به برگ های نعناع اضافه کنید و بجوید تا حالت استفراغ ناشی از سوءهاضمه از بین برود.

 * برای جلوگیری از این حالت، خرما بخورید. * پودر زیره به ماست اضافه و میل کنید.

* برگ مرکبات مانند لیمو، پرتقال و ... را استنشاق کنید.

* مصرف چای زنجبیل با مقدار کمی شکر در برطرف کردن این حالت موثر است.

 

* لیموناد سرد نیز در پیش گیری از حالت تهوع موثر است.

مهریههای عجیب دختران تهرانی !

مهریه‌های عجیب دختران تهرانی !

مهریه‌های عجیب دختران تهرانی !
قبل‌ترها مهریه به میزان سال تولد عروس خانم(شمسی، قمری، میلادی) مد بود ولی الان دیگر مردم کمتر تمایل به این چیزها دارند..
 

برنا:اگر سری به راهروهای دادگاه‌های خانواده بزنید پر از دختر خانم‌های جوانی که برای خاتمه دادن به زندگی مشترک‌شان مسیرشان به سمت دادگاه کج شده است. در میان این خانم‌ها کسانی که مهریه‌های عجیب غریب دارند هم دیده می‌شود از سفر به 120 کشور دنیا و 10 هزار لیتر بنزین تا دست راست و پای چپ داماد،شمش طلا هم وزن عروس و یک کیلو بال مگس و حفظ کردن دیوان حافظ و صدها مهریه عجیب و غریب دیگر.

در تماس‌ها و ارتباط‌هایی که‌ اینبار با دفاتر ثبت ازدواج در نقاط مختلف تهران داشتیم در اکثر موارد سر دفتردارها می‌گفتند که مهریه‌های سنگین و عجیب و غریب را خطبه نمی‌خوانند.

در یکی از موارد یکی از سردفترداران در غرب تهران گفت: یک مورد ازدواج داشتیم که پسر می‌خواست یک درخت گردو عجیب غریب را در یکی از مناطق خوش آب هوای ایران به نام عروس خانم بزند. البته بجز این درخت مقادیری سکه هم مهریه عروس خانم بود.

سردفترداری در شمال تهران می‌گوید: قبل‌ترها مهریه به میزان سال تولد عروس خانم(شمسی، قمری، میلادی) مد بود ولی الان دیگر مردم کمتر تمایل به این چیزها دارند شاید دلیلش این باشد که خیلی‌ها متوجه شده‌اند که داشتن مهریه سنگین چندان هم افتخار نیست! امسال دو مورد خوب هم داشتیم که مهریه عروس خانم‌ها فقط یک شاخه گل بود.

یکی دیگر از سردفترداران می‌گوید: یک مورد بود که داماد دو چشم‌اش را علاوه بر 2 هزار سکه، مهر عروس خانم کرد تا به قول خودش اعتماد سازی کند. بعدها کارشان به دعوا و جدایی کشید.

عروس خانم مصر بود که مهرش را بگیرد بعد از کلی جر و بحث دادگاه فقط به 3 هزار سکه حکم داد. چرا که مهر باید چیزی باشد که بها داشته باشد چشم مرده از آن جهت که هیچ بهایی ندارد گرفتنش شرعا جایز نیست.

شرط اصلی در تعین مهریه عندالمطالبه بودن آن است؛به طوری که زن هرگاه مهرش را درخواست کرد بتواند آن را بگیرد،اما برخی از مهریه‌ها به گونه‌ای هستند که دریافت آنها عملا ممکن نیست و یا با دشواری زیادی همراه است. مثل جمع آوری 5 هزار صدف دریایی یا 500 هزار گل ارکیده،در این موارد معمولا مرد راهی زندان می‌شود تا زمانی که مهریه یا معادل آن را پرداخت کند و یا زن از مهریه خود صرف نظر کند!

یکی دیگر از سردفترداران در جنوب تهران می‌گوید: بنا بر یک آمار سرانگشتی می‌توانم بگویم که اکثر دختر خانم‌هایی که اینجا می‌آیند مهرشان بین 100 تا 314 سکه بهار آزادی است. البته یک مورد داشتیم که عروس خانم و آقا داماد هر دو کوهنورد بودند و مهر عروس خانم صعود به 10 قله برتر جهان بود. ظاهرا هم زندگی خوبی دارند و آقا داماد هم عندالمطالبه مهر عروس خانم را می‌دهد.

10 رأس آهوی وحشی، 5 هزار مرجان دریایی، یک دوره کتاب‌های دکتر شریعتی، یک کتابخانه پر از کتاب‌های فلسفی و... از جمله مهریه‌هایی است که برخی سردفترداران به آن اشاره می‌کنند که این موارد یا برای خودشان پیش آمده و یا از دفترخانه‌های دیگر شنیده‌اند.

به گفته کارشناسان مهریه‌های عجیب و غریب دلیلش حس ناامنی است. افراد صرفا برای متفاوت بودن و برتری جویی،مهریه‌های نامتعارف را انتخاب می‌کنند که شکل تغییریافته‌ای از چشم وهم چشمی است.

در این حالت فرد به حدی از ارقام نجومی مهریه اشباع شده که این بار به دنبال مطرح کردن و به رخ کشیدن خود از طریق یک مهریه نامتعارف و عجیب است حتی اگر این مهریه ارزش مادی بالایی نداشته باشد...


اس ام اس حرفهای قصار و زیبا و بامعنا

اس ام اس حرفهای قصار و زیبا و بامعنا

 

اس ام اس حرفهای قصار و زیبا و بامعنا

 

ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد ، تا اینکه دروغی آرامم کند. . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌!

یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

خوبی بادبادک اینه که

می‌دونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده

ولی بازم تو آسمون می‌رقصه و می‌خنده . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

با کسی زندگی کن که مجبور نباشی

یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست ؛

بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

مردمی که گل ها را دوست میدارند خود از ان گل ها دوست داشتنی ترند . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

دوره ، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند

ولی هرگز خواب هم را نمی بینند . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

خداوندا به مذهبی ها بفهمان که مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید

پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد

"دکتر علی شریعتی"

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

اگر گیاهان صدایی نداشته باشند

به معنای آن نیست که دردی ندارند . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد

باور محال بودنش را عوض کن . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

برنده می گوید مشکل است ، اما ممکن

و بازنده می گوید ممکن است ، اما مشکل . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتون مغرور نشوید

چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم

هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام . . .

"بیل گیتس"

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

تنها راه کشف ممکن ها ، رفتن به ورای غیر ممکن ها است . . .

(آرتور کلارک)

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

ژوبرت :

" برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم ،

اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم ، احتیاج به جوانی دارم " . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

دوست تو کسی است که هرگاه کلمه "حق" از تو شنید ، خشمناک نشود . . .

 

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

معبودا !

به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند . .


چاه مکن بهر کسی اول خودت، دوم کسی

 

 

چون کسی به دیگری بدی کند یا در مجلسی یک نفر از بدی‌هایی که با او شده صحبت کند مردم می‌گویند آنکه برای تو چاه می‌کند اول خودش در چاه می‌افتد.

در زمان حضرت محمد(ص) شخصی که دشمن این خانواده بود هر وقت که می‌دید مسلمانان پیشرفت می‌کنند و کفار به پیغمبر ایمان می‌آورند خیلی رنج می‌‌کشید. عاقبت نقشه کشید که پیغمبر را به خانه‌اش دعوت کند و به آن حضرت آسیب برساند.

به این منظور چاهی در خانه‌اش کند و آن را پر از خنجر و نیزه کرد آن وقت رفت نزد پیغمبر و گفت: "یا رسول‌الله اگر ممکن میشه یک شب به خانه من تشریف ‌فرما بشید". حضرت قبول کرد، فرمود: "برو تدارک ببین ما زیاد هستیم". شب میهمانی که شد پیغمبر(ص) با حضرت علی(ع) و یاران دیگرش رفتند خانه آن شخص. آن شخص که روی چاه بالش و تشک انداخته بود بسیار تعارف کرد که پیغمبر روی آن بنشیند. پیغمبر بسم‌آلله گفت و نشست. آن شخص دید حضرت در چاه فرو نرفت خیلی ناراحت شد و تعجب کرد. بعد گفت حالا که حضرت در چاه فرو نرفت در خانه زهری دارم آن را در غذا می‌ریزم که پیغمبر و یارانش با هم بمیرند. زهر را در غذا ریخت آورد جلو میهمانان، اما پیغمبر فرمود: "صبر کنید" و دعایی خواند و فرمود: "بسم‌الله بگویید و مشغول شوید" همه از آن غذا خوردند. موقعی که پذیرایی تمام شد پیغمبر و یارانش به راه افتادند که از خانه بیرون بروند. زن و شوهر با هم شمع برداشتند که پیغمبر را مشایعت کنند. بچه‌های آن شخص که منتظر بودند میهمانان بروند بعد غذا بخورند، وقتی دیدند پدر و مادرشان با پیغمبر از خانه بیرون رفتند پریدند توی اتاق و شروع کردند به خوردن ته بشقاب‌ها. پیغمبر که برای آنها دعا نخوانده بود همه‌شان مردند. وقتی که زن و شوهر از مشایعت پیغمبر و یارانش برگشتند دیدند بچه‌هاشان مرده‌اند. آن شخص ناراحت شد دوید سر چاه و به تشکی که بر سر چاه انداخته بود لگدی زد و گفت: "آن زهرها که پیغمبر را نکشتند، تو چرا فرو نرفتی؟" ناگهان در چاه فرو رفت و تکه‌تکه شد. از آن موقع می‌گویند: "چاه مکن بهر کسی اول خودت، دوم کسی".


لقمه گلو گیر

 

  

سابقاً در میان اهل طریقت این اعتماد وجود داشت که لقمه حرام و شبهه ناک از گلوی مردان خاص خدا قاطبتاً پایین نمی رود در گلو گیر می کند و موجب زحمت و دشواری می شود.

در عصر حاضر از این عبارت که به صورت ضرب المثل درآمده است غالباً معانی مجازی و مفاهیم ملی و سیاسی آن مورد نظر و استشهاد است چنان که فی المثل می گویند : " ایران لقمه گلوگیری است که هیچ هاضمه ای نمی تواند آن را هضم و بلع کند . "
خلاصه این گونه لقمه ها را از باب تمثیل لقمه گلوگیر گویند که ریشه تاریخی آن به این شرح آمده است:

ریشه و علت تسمیه عبارت مثلی لقمه گلوگیر را به حوادث و وقایع چندی مرتبط می دانند که چهار مورد آن قابل ذکر است و از این چهار مورد البته مورد اول را بیشتر قابل توجه و اعتنا می دانند.

1 - حارث محاسبی ( وفات 243 هجری در بغداد ) از بزرگان متصوفه و علمای مشایخ و پیشوای طریقت محاسبیان از صوفیه است.
در شرح حال و کرامات و ریاضت هایش مطالب بسیار نوشته اند که از جمله چهل سال روز و شب پشت به دیوار و جز به دو زانو ننشست. پرسیدند که : " قبول تحمل این همه رنج و تعب برای چیست ؟"
جواب دادم : " شرم دارم که به هنگام مشاهده در پیشگاه حضرت رب الاربا بنده وار ننشینم . " چون در محاسبه مبالغی تمام داشت به لقب محاسبی ملقب گردید.
روزی حارث نزد قطب اعظم و سید الطایفه جنید بغدادی رفت . جنید در ناصیه حارث آثار گرسنگی دید و تقاضا کرد طعامی برایش حاضر کنند . حارث پذیرفت و جنید به خانه رفت و غذای مأکولی که شبانه از مجلس عروسی یکی از بستگان و نزدیکان آورده بودند مختصری پیش حارث نهاد . چون حارث دست به طعام برد انگشت دست راستش کشیده شد و به زحمت لقمه ای در دهان نهاد ولی هر چه تلاش کرد لقمه در گلوگیر کرد و فرو نمی رفت . ناگزیر لقمه را از دهان بیرون افکند و خواست از خانه بیرون رود که جنید بغدادی جلویش را گرفت و علت را جویا شد . حارث گفت : " آن طعام از کجا بود ؟ " جنید گفت : " از خانه خویشاوندی . "
حارث گفت : " مرا با خدای عزوجل نشانی است که لقمه مشکوک و شبهه آمیز در گلویم گیر می کند و پایین نمی رود . "
جنید گوید خواهش کردم روز بعد به خانه ام آمد پاره ای نان خشک آوردم ، بخورد و لذت فراوان برد . آن گاه گفت : " چیزی که پیش درویشان آری ، چنین آر . "


18 توصیه به آقایان از بارداری همسر تا زایمان

18 توصیه به آقایان از بارداری همسر تا زایمان



18 توصیه به آقایان از بارداری همسر تا زایمان

 

1) اگر همسر شما در حال تغییر روش زندگی مانند ترک سیگار و... و آماده شدن برای بارداری است از او حمایت کنید. اگر شما نیز چنین عادتی دارید شروع به ترک آن کنید.

 

2) مدام همسرتان را در آغوش بگیرید. بسیاری از زنان طی این دوره خاص از زندگی از در آغوش گرفته شدن لذت می برند.

 

3) هر از چند گاهی، بدون دلیل خاصی برایش گل بخرید.

 

4) عادت کنید که هر از چند گاهی کتاب بارداری مورد علاقه خود را باز کنید و با همسرتان به مطالعه آن بپردازید.

 

5) بدون آنکه از شما درخواست شود، کارهای منزل مانند گردگیری و نظافت را انجام دهید.

 

6) اگر همسرتان از حالت تهوع و استفراغ رنج می برد، سعی کنید غذای موردعلاقه اش را فراهم کنید.

 

7) برای همسر و فرزند در راه تان هدیه بخرید.

 

8) ترجیحا سعی کنید در این مدت حیوانی در خانه نگه ندارید.

 

9) همسر خود را برای ویزیت دوره ای نزد پزشک زنان همراهی کنید و سعی کنید اطلاعات مهمی را که پزشک بر آن تاکید می کند به خاطر بسپارید.

 

10) سوالات خود و همسرتان (مانند آمیزش جنسی در دوران بارداری) را از پزشک همسرتان بپرسید.

 

11) به یاد داشته باشید که باوجود تمام مشکل های بارداری مانند تهوع، سردرد و افزایش وزن همسرتان، بارداری یک معجزه است. سعی کنید با کمال آرامش از این دوران لذت ببرید و بعدا با مرور خاطرات گذشته به سختی های پدر و مادر شدن نگاهی بیندازید.

 

12) در مورد میزان و نوع فعالیت های بدنی همسر باردارتان مانند پیاده روی، کارهای خارج و داخل منزل، با پزشک مشورت کنید.

 

13) اگر مجبورید چند ساعتی را از همسرتان دور باشید، حتما با او تماس تلفنی برقرار کنید و به او بگویید که به او و فرزند در راهش فکر می کنید.

 

14) اگر در مورد سلامتی همسر و فرزند نقش تان به عنوان یک پدر خوب یا آینده فرزندتان احساس نگرانی می کنید، آن را با همسرتان در میان بگذارید. بدانید این افکار شما نه تنها باعث ناراحتی او نمی شود بلکه می فهمد که در این تغییر بزرگ زندگی و نحوه برخورد با آن تنها نیست.

 

15) اگر همسرتان دوست دارد، برای کاهش تنش های روحی و بدنی، سر، پشت و پاهای او را ماساژ دهید.

 

16) تلاش کنید کارهای شخصی همسرتان مانند آویزان کردن لباس های شسته شده، کارهای بانکی و مرتب کردن وسایل شخصی او را انجام دهید.

 

17) سعی کنید برنامه کاری خود را طوری تنظیم کنید که همراه همسرتان برای انجام سونوگرافی بروید.

 

18) در حوالی زایمان مرتبا به همسرتان بگویید که چقدر او و زندگی کردن با او را دوست دارید و بی صبرانه تولد فرزندتان را انتظار می کشید.


چگونه همسرتان را مثل موم نرم کنید؟


 

 

چگونه همسرتان را مثل موم نرم کنید؟

 

شاید این کار، مثل موم‌ نرم کردن شوهران ، آرزوی خیلی از خانم‌ها باشد، اما آرزوی محالی نیست و رموز ساده‌ای دارد. برای این کار به چند توصیه‌ عمل کنید:


ـ شنونده خوبی باشید.

 

ـ او را نصیحت نکنید، بویژه در حضور دیگران.

 

ـ شوهر خود را با دیگری مقایسه نکنید، از او ایراد نگیرید و تحقیرش نکنید.

 

ـ چارچوب فکری و ذهنی شوهر خود را بشناسید و او را آنچنان که هست درک کنید.

 

ـ نسبت به وضعیت روحی شوهرتان دقیق و حساس باشید.

 

ـ در مورد مسائل مورد علاقه همسرتان اطلاعات کسب کنید و به آن احترام بگذارید.

 

ـ زمینه‌های حرکت او را فراهم کرده و مانع رشد او نشوید.

 

ـ زبان نگاه را بیاموزید و ارتباط‌های غیرکلامی با همسر خویش را بیشتر کنید.

 

ـ توقعات و انتظاراتی که از او دارید را محترمانه برایش بیان کنید و از او نیز چنین بخواهید.

 

ـ هر روز بهانه‌ای برای ایجاد نشاط و شادابی در خانه پیدا کنید.

 

ـ انصاف داشته باشید و صادقانه همه‌چیز را از نگاه طرف مقابل ببینید.

 

ـ بهترین راه موفقیت در بحث، اجتناب از آن است.

 

ـ هنگام ناراحتی او از وی انتقاد، گله و شکایت نکرده و او را محکوم نکنید.

 

ـ در جهت تامین نظر وی طوری دوستانه صحبت کنید تا احساس امنیت درونی کند.

 

ـ به جای احساساتی شدن آرام باشید و از تندی و اشک ریختن بپرهیزید.

 

ـ موقعیت خود را تغییر داده و مشکلات را در زمان و مکان بهتری مطرح کنید.

 

ـ عقاید خویش را تحمیل نکرده و با آرامش و صداقت بگویید، در قلب شما چه می‌گذرد.

 

ـ همچنان که دوست دارید از شما گذشت کنند، خود نیز بخشش داشته باشید.

 

ـ در مقابل رفتار تند شوهرتان، شکیبا و بردبار باشید. (این یکی از توانایی‌های خاص زنان است)

 

ـ بر وی منت نگذارید و زحمات و ایثارهای خود را در زندگی به رخ او نکشید.


10 چیزی که پسرها آرزو می کنند دخترها بدانند!

 

 

 

چیزی که پسرها آرزو می کنند دخترها بدانند

 

1- پسرها غیب گو نیستند به آنها واضح و روشن بگویید چه می خواهید.

 

2- پسرها عروسک خیمه شب بازی شما نیستند ؛ حسادت آنها را مقابل دوستان تان تحریک نکنید.

 

3- بدترین چیز برای پسرها این است که ببینند دخترها معتاد به سیگارند.

 

4- پسرها عاشق دخترهایی هستند که ورزشکارند و به اندام شان توجه می کنند.

 

5- دخترانی که نمی توانند به حققیت گوش کنند پس سئوالی نپرسند!

 

6- از پسرها انتظار نداشته باشید که هر چه در فیلم های رمانتیک و عاشقانه می بینید را برای شما تکرار کنند.

 

7- پسری که عاشق شماست ، دوست دارد تنها کسی باشد که با او حرف می زنید.

 

8- پسرها معمولا مهربانند و دوست دارند برای خوشحال کردن شما تلاش کنند. بهتر است این را بدانید.

 

9- پسرها هرکاری می کنند تا توجه دختری که دوستش دارند را به خود جذب کنند.

 

10- پسرها از مشاهده آشپزی دخترها به وجد می آیند!!


کدام عادات زنانه ، مردان را ناراحت می کند !


کدام عادات زنانه ، مردان را ناراحت می کند

 

خانم‌ها عاداتی دارند که مردها را ناراحت می‌کند...!!می‌خواهیم 8 نمونه از همین عادات را با هم مرور  کنیم.

 

آیا تا به حال شده در حالی که گمان می‌کردید لحظات فوق‌العاده خوبی در کنار همسرتان دارید، ناگهان او عصبانی شده و شروع به ایراد گرفتن از شما کند؟ متاسفانه اغلب خانم‌ها عاداتی دارند که مردها را ناراحت می‌کند...


1 جاروبرقی کشیدن در وقتی که وقتش نیست!

 

ساعت 8 شب است، همسرتان از محل کار به خانه برگشته و روی کاناپه در حال استراحت و تماشای تلویزیون است. شما که تا به حال مشغول امور دیگر منزل و رسیدگی به کودکان بوده‌اید حال این فرصت را پیدا کرده‌اید که خانه را کمی جارو بکشید، پس با کمال احترام از همسر خود می‌خواهید دقیقه‌ای کودکان را زیر نظر بگیرد و پاهایش را بلند کند تا خانه را جارو بکشید اما متوجه عصبانیت همسرتان می‌شوید. بهترین راه این است که به او حق داده و جارو کشیدن را به فردا موکول کنید.

 

2 غرغر کردن موقعی که او دارد فوتبال می‌بیند

 

امروز بعد از ظهر از تلویزیون مسابقه فوتبال تیم مورد علاقه همسرتان پخش می‌شود. اما شما از فوتبال یا تیم مورد علاقه او متنفرید، بنابراین مدام در حالی که او در حال تماشای تلویزیون است در خانه راه می‌روید، غرغر می‌کنید و از تیم او یا حتی تماشای فوتبالش ایراد می‌گیرید. او که از کار شما کلافه شده ممکن است کاملا محترمانه از شما بخواهد ساکت باشید. نباید از عکس‌العمل همسرتان ناراحت شوید. فراموش نکنید در یک خانواده هر کسی حق دارد به علایق خود مشغول شود، اگر شما فوتبال دوست ندارید بهتر است آن ساعت برای گردش با دوستان‌تان قرار بگذارید یا به خرید بروید. اگر به علایق همسرتان احترام بگذارید شاهد احترام او به علائق خود خواهید بود.

 

3 بگو منو دوست داری بگو

 

به رستوران رفته‌اید و ساعات بسیار خوبی را با هم گذرانده‌اید. حال به خانه برمی‌گردید و در کنار همسرتان که مشغول تماشای تلویزیون است می‌نشینید و شروع می‌کنید به پرسیدن سوالات رمانتیک نظیر «چه‌قدر من رو دوست داری؟» ممکن است ابتدا همسرتان با گفتن یک یا دو جمله احساسش را به شما بیان ‌کند اما اگر سوالات ادامه یابد، ساکت شود و شما گمان کنید به شما بی‌علاقه است یا حوصله‌تان را ندارد. پرسیدن سوالات عاشقانه خوب است اما هر چیز زمانی دارد.

 

گاهی زنان با همسران خود مثل کودکان برخورد می‌کنند. مثلا مدام به او یادآوری می‌کنند که به دندانپزشک مراجعه کند. او ازدواج نکرده تا کسی همانند مادرش مدام او را نصیحت کند. 4 کی بود؟ چی بود؟ کجا بودی؟

 

«کی بود زنگ زد؟» «چی می‌خواست؟» «خوب تو بهش چه گفتی؟»

 

گاهی اوقات زنان بدون آنکه منظور خاصی داشته باشند، همسرانشان را بیش از حد سوال پیچ می‌کنند. در اینجاست که صبر همسران ممکن است تمام شود. فراموش نکنید بهترین کار این است که هرگز خیلی در کارهای همسرتان دخالت نکنید. اجازه دهید هر فردی زندگی شخصی خود را داشته باشد. وقتی اجازه می‌دهید همسرتان در زندگی شخصی‌اش رازهایی را برای خود نگه دارد، زندگی مشترک شما باثبات‌تر خواهد بود. این موضوع از نیاز های هر انسان است که احساس کند حریم او توسط دیگران حفظ میشود.

 

5 ادب کردن شوهر

 

گاهی زنان با همسران خود مثل کودکان برخورد می‌کنند. مثلا مدام به او یادآوری می‌کنند که به دندانپزشک مراجعه کند. فراموش نکند نان بخرد. روغن ماشین‌ را چک کند و... این حرف‌ها تنها می‌تواند سبب عصبانی شدن همسرتان شود. او ازدواج نکرده تا کسی همانند مادرش مدام او را نصیحت کند. اگر کاری را فراموش می‌کند تنها یک بار به او گوشزد کنید و قبل از آنکه نظرتان را در مورد کاری بدهید، منتظر شوید تا خود او درباره آن صحبت کند یا نظرتان را بخواهد.

 

6 افتادن از آن طرف بام

 

مدام به همسرتان زنگ می‌زنید، می‌خواهید تنها با او بیرون بروید و دوری‌اش را نمی‌توانید تحمل کنید؟ مردان شاید در ماه‌های اول ازدواج این روند را تحمل کند اما بعد از این عادت شما عصبانی خواهند شد. اجازه بدهید ساعاتی از روز را به حال خودش باشد و همراه با همکارانش ساعاتی را خوش بگذراند. بودن در کنار خانواده و همسر برای شوهر شما لذت بخش است اما او نیاز دارد تا زمانی را با دوستان خود بگذراند .

 

پرسیدن سوالات عاشقانه خوب است اما هر چیز زمانی دارد. انتظار نداشته باشید همسرتان همیشه آماده احساسات رمانتیک شما باشد.

 

7 الان میام!

 

ساعت 8 به تولد یکی از دوستان همسرتان دعوت شده‌اید و با آنکه همسرتان نیم ساعت است آماده روی کاناپه نشسته. شما هنوز به دنبال این هستید که چه روسری با پیراهن‌تان جور است و او مدام تکرار می‌کند که زود باش، همین لباس خوب است و... تا آنکه در نهایت از دست شما عصبانی می‌شود. بهترین کار این است که شما یک یا دو ساعت پیش از ساعت مقرر انجام کارهای خود را آغاز کنید تا وقتی او آماده می‌شود شما دیگر کاری برای انجام دادن نداشته باشید.

 

8 انتقاد از مادرشوهر

 

«مادرت را خیلی دوست دارم ولی بهتر بود قبل از آنکه بیان حداقل اول زنگ می‌زدند.» شاید حق با شما باشد ولی حتی یک انتقاد محترمانه از مادر همسرتان ممکن است او را ناراحت کند. اگر می‌خواهید در دید همسرتان و خانواده‌اش بهترین باشید هرگز از مادر همسرتان ایراد نگیرد. بهتر است در این گونه مواقع انتظارات خود ر ا به صورت صریح و شفاف و البته محترمانه با خود ایشان در میان بگذارید و اگر برای شما اهمیتی ندارد حتی از مطرح کردن آن با همسرتان بپرهیزید . درست است که گاه به سنگ صبوری نیاز دارید اما اگر موجب دلخوری همسرتان می شود از آن اجتناب کنید.

منبع:سلامت


حکایت یک ملا و یک درویش

حکایت یک ملا و یک درویش

 

 

یک ملا و یک درویش

 

یک ملا و یک درویش که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از دیری به دیر دیگر سفر می کردند، سر راه خود دختری را دیدند در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد.. وقتی آن دو نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آن ها تقاضای کمک کرد. درویش بلا درنگ دخترک رابرداشت و از رودخانه گذراند.

 

دخترک رفت و آن دو به راه خود ادامه دادند و مسافتی طولانی را پیمودند تا به مقصد رسیدند. در همین هنگام ملا که ساعت ها سکوت کرده بود خطاب به همراه خود گفت:«دوست عزیز! ما نباید به جنس لطیف نزدیک شویم. تماس با جنس لطیف برخلاف عقاید و مقررات مکتب ماست. در صورتی که تو دخترک را بغل کردی و از رودخانه عبور دادی.» درویش با خونسردی و با حالتی بی تفاوت جواب داد: « من دخترک را همان جا رها کردم ولی تو هنوز به آن چسبیده ای و رهایش نمی کنی.»