درمان فوری سوختکی
من تا کنون تجربه ای در این رابطه نداشته ام اگر کسی این مطلب را تجربه کرده کامنت بگذاره تا دگران هم استفاده کنند
من تا کنون تجربه ای در این رابطه نداشته ام اگر کسی این مطلب را تجربه کرده کامنت بگذاره تا دگران هم استفاده کنند
مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت ،آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره 900 گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن 900 گرم است.مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم .یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم! .
درمکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند
در مکه دیدم هیچ ا…نسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید غافل از اینکه ان دوره گرد خود خدا بود
درمکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم و درهمان نماز ساده خویش تصور خدارا در کمک به مردم جستجوکنم
آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست . . .
زنده یاد “حسین پناهی “
میگویند زنها در موفقیت و پیشرفت شوهرانشان نقش بسزایی دارند. ساعد مراغه ای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود: زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم … اما وی با بی اعتنایی تمام سری جنباند و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!» گذشت و چندی بعد کنسول شدیم و رفتیم پیش خانم؛ آن هم با قیافه هایی حق به جانب… باز خانم ما را تحویل نگرفت و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی معاون وزارت امور خارجه است و تو کنسولی؟!» شدیم معاون وزارت امور خارجه؛ که خانم باز گفت «خاک بر سرت؛ فلانی وزیر امور خارجه است و تو…؟!» شدیم وزیر امور خارجه گفت «فلانی نخست وزیر است… خاک بر سرت کنند!!!» القصه آنکه شدیم نخست وزیر و این بار با گامهای مطمئن به خانه رفتم و منتظر بودم که خانم حسابی یکه بخورد و به عذر خواهی بیفتد. تا این خبر را دادم به من نگاهی کرد؛ سری جنباند و آهی کشید و گفت: * * * * «خاک بر سر ملتی که تو نخست وزیرش باشی *
بچه که بودیم همسایمون سگ داشتن هر وقت واق واق می کرد داداشم صداشو تقلید می کردو جوابشو می داد ….
تا اینکه یه بار زن همسایه از مامانم سراغ سگی که صداش از خونه ما میاد و گرفت واسه جفت گیری با سگش ….
مامانم اومد خونه یه بلایی سر داداشم آورد که دیگه فقط صدا ماهی در میاره از اون به بعد
***
یه رفیق دارم اسطوره ی مشکلاته . . . بدشانس . . . بدهکار . . . تنها . . . مشروط . . . یعنی دیگه مشکلی نمونده که این تجربه نکرده باشه . . .
زنگ زدم بهش ، میدونید آهنگ پیشوازش چی بود؟؟ همه چی آرومه . . من چقد خوشحالم
***
مراقب روش حرفزدنتون با خانمها باش?د!! ادم? م?شناسم که رفت ?ه
جزوه از همک?س?ش بگ?ره و ا?ن با همون خانم ?ه
بچه دارند.
دیدم که میگماااا
***
در سه حالت میتونی برای “دیگران” مهم باشی:
1.خوشگل باشی
2.پولدار یا مشهور باشی
3.بمیری.
***
تو مدرسه، بعد از هر امتحان کتابای اون درس رو پاره میکردیم میریختیم وسط خیابون، بعد همون درس هارو تجدید میشدیم.
یعنیا، حالا بیا و درستش کن
***
با توجه به سیر صعودی و پرشتاب قیمت لبنیات
این روزها هر چه بیشتر گاو باشی ، بهتر است !
***
وقتی سواره ماشینیم عابر های پیاده خیلی بی فرهنگ به نظر میرسن ،
اما همین که پیاده هستیم ماشین ها خیلی بی شعورن… جریان چیه!؟
***
گفتم مامانم بیاد اینترنت ببینه انقدر هی بچه های مردم بچه های مردم میکنه ، بچه های مردم چه علافای بی تربیتی اند
***
مدرسه : 3 سیب داریم ، 2 تای دیگر از علی میگیریم ، حالا چنتا سیب داریم ؟
مشق شب : اگر یک هندوانه 3 کیلویی را بین 5 نفر تقسیم کنیم به هر یک چه مقدار میرسد ؟
امتحان : علی 12 موز دارد ، قطار ِ او 7 دقیقه تاخیر دارد ، وزن خورشید را حساب کنید !
***
با خواهرم رفته بودیم کوله پشتی بخره،
مغازه دار کلی واسه کوله تبلیغ می کرد با هیجان،که:
ببین خانم این طوری میشه، بعد این زیپو میکشی، حالتش این جوری میشه و…
خلاصه بعد کلی تبلیغ، خواهرم گفت : دیگه چی کار میکنه؟!
یارو گفت: به اینترنت هم وصل میشه!
خانم این چه سوالیه وجدانن؟!چه انتظاری از یه کیف دارید آخه !!
***
یکی از بچه ها میگفت:
دیشب (بعد از نصف شب) مرامی یه خانوم مسن رو سوار کردم..
آخرش درآورده پول بده،میگم مرسی برای پول این کارو نکردم…
برگشته میگه : غلط کردی، پس برای چی اینکارو کردی عوضی!!-
***
داشتم بدو بدو از پله ها پایین می رفتم که تو پاگرد پله دیدم دختر همسایه داره زور میزنه چمدون گنده رو ببره پایین. گفتم: کمک می خوای؟ گفت: ممنون!
چمدونو بلند کردم، زاییدم! 70 کیلو بود! کم نیاوردم و مثل قاطر 4طبقه رو دویدم تا پایین. به پارکینگ که رسیدم دیدم یارو هنوز بالای پله هاست و از لای نرده ها داره بهت زده نگاه میکنه. گفتم می خوای ببرم بیرون؟!
گفت: راستش داشتم می بردم بالا!!!
یه همچین همسایه هایی داریم ما
***
یه تبلیغ شامپو گلرنگ هست که پدره میگه :
((تو خونه ما پسرم موهای نرم خوش حالتی داره، دخترم موهای مواج زخیمی داره ، خانومم موهای لخت و نرمی داره و موهای خود من هم خشک و زبر هست اما همه ما با شامپو گلرنگ موهامون رو میشوریم چون برای هر نوع مویی مناسبه))
من خواستم از پشت همین تریبون به این پدر زحمت کش بگم هرچند این شامپو ها خیلی خوب هستند ولی شما با خانوم بچه ها یه روز برید آزمایش ژنتیک بدی زیادم بد نیست ؛
والا این همه تنوع زیاد منطقی نیستا